ego in somnis
In somnis ego artifex sum: ego ipsus creo, ageo et quoque specto.
*
اين هم نخستين نوشتة من به زبان لاتين. اين يک را پيش تر هم نوشته بودم به فرانسه و همان است که اينک به لاتين بازگردانده ام. و نيز فارسی اش با اندک دگرگونی برای آنها که اين هر دو را نمی دانند:
«همهُ آفرينش هنرمندانهُ من در خواب است که خود را باز می يابد، آنجا که من يگانه آفريننده و يگانه قهرمان و يگانه تماشاگر خواب خود می شوم».
Ich habe nie eine Musik bunter und farbiger, im Bezug auf ihre Harmonie vielfältiger und, kurz gesagt, „bildreicher“ gehört als Stravinskys „le Sacre du printemps“. Variation d’appolon (Appolon et les muses) bestätigt diese Erfassung, da hier die Musik jemanden im Auge hat, wer der Gott der bildenden Kunst ist.
Es ist mir auch immer erstaunlich gewesen, wie ein Geist, der über eine Person hinausgeht, sich in der Musik hören läßt. Die Bilder, die hier geometrisch aber „frei“ nebeneinander gestellt sind, erinnert uns an Shostakovich, an den russischen Geist in der Musik.
Es ist mir auch immer erstaunlich gewesen, wie ein Geist, der über eine Person hinausgeht, sich in der Musik hören läßt. Die Bilder, die hier geometrisch aber „frei“ nebeneinander gestellt sind, erinnert uns an Shostakovich, an den russischen Geist in der Musik.
خیره
در ميانه راه های دور
تنها
نه در جست و جويی
نه در انتظار
نه در دهشت از پايان
و نه در گريز از فرجام
خيره
در انديشه و خاموش
و بیرون از آن
که واپسين رهگذر اين راه که تواند بود
تنها و تنها
در ميانه راه های دور
دی 1381
Subscribe to:
Posts (Atom)
Die ganze Kunst der Liebe besteht in der Kontinuität, in der Fortsetzung des zweisamen Schicksals!
-
پیر خالو، مشتی یاخوت را از دوران عشق آباد می شناخت. سالهای ساربانی پیر خالو، مشتی یاخوت همراه برادرزنها و پسرهایش از قداره بندهای بنام عشق آ...
-
از خود ميپرسم كه اختراع «ناموس» همچون كوششي در دشمن ديدن و خواهنده خواستن ديگري به آنچه كه از آن من است نه آيا كوششي است زيركانه در افزودن ...
-
آرمان یونانی مرد قوی و زیبا: جابه جایی تصویرِ مردِ در حسرتِ زن با تصویرِ زنِ در حسرتِ مرد!