فیلم "بی گناه" یا "معصوم" ویسکونتی را که نگاه می کنیم شاید از اندک جاهایی که مسئله ناموس از جمله درگیری ها است اگرچه نه به این نام و نه حتا در این معنا که اینجا می شناسند و می شناسیم آمده است. در کار او ناموس در ریخت و صورت اینجایی نیامده است چه قهرمان بی گناه ویسکونتی لزوما در جستجوی بدخواه نیست (اگرچه حتا چنین نیز تواند بود؛ می توان به آن صحنه ای اشاره کرد که قهرمان اثر، برادرش را به جای رقیبش می گیرد در تمرین و پیکار شمشیربازی) اما همان آنچه که در ناموس انگیزه و بهانه ای بسنده برای داشتن و بودن در رابطه است اینجا نیز هست. قهرمان ویسکونتی به سوی زنی که به او مهری ندارد و رها کرده است بازمی گردد از پس آن گاهی که از رابطه و امکان رابطه او با دیگری آگاهی می یابد. مبارزه و خواست مبارزه نه فقط از عشق پیشی می گیرد که حتا آن را می آفریند و راه رفتن به سوی فرجامی تراژیک را آماده می کند. من و ویسکونتی (دانونتسیو) بی آنکه یکدیگر را شناخته باشیم و من پیش از آنکه کار او را دیده باشم از یک چیز سخن گفته ایم و چه درست هم گفته ایم!

چیستی ناموس

ناموس و یا کردار مبارزه جویانه و بدخواهانه درپیرامون زن به سان کنشی گروهی، تصمیمی همگانی برای درافتادن بایکدیگر برای لذت بیشتر. حضور مادر و خواهر در حلقه ناموس ایرادی بر آنچه از آن سخن گفتیم وارد نمی کند چه این حضور پیشتر نشانی از جابجایی و انتقال احساس پدر درباره زن به بچه ها است.

Die ganze Kunst der Liebe besteht in der Kontinuität, in der Fortsetzung des zweisamen Schicksals!