یزد
روح ايرانی در هيچ کجا به آن اندازه که در يزد، هنرمند و پراحساس نبوده است و برای زندگی آن اندازه نکوشيده است.
اسکورسيزی به باور من تن کردة آگاهی تاريخی در ميان امريکايی ها است. از آن ها است که به هنگامی که به چيزی درمی نگرد، تنها چيزی چونان يک چيز و چونان آنچه همگان می بينند، نمی بيند بلکه چيزها می بيند. جهان برای او به عبارتی آن چيزی نيست که اينک پيش رو داريم و اينک آن را می بينم بل جهانی است تا به اينک آمده، جهانی خود را تا به اکنون کشانيده! برای کوبريک نيز بی گمان هم اينگونه است با اين ديگرگونی که اين يک جهان را در اندازه های کهکشانی و کيهانی آن می بيند و آن يک در دايرة پيرامونی خود، در چهارچوب جغرافيايی ويژه ای از نگرة سياسی-اجتماعی. بااينهمه آگاهی تاريخی در او اگرچه گستره ای مشخص دارد اما چندان ژرف است که چم و هستومندی آدمی را در نمونة آدمی ويژه که همانا آدم امريکايی باشد برمی نشاند؛ در خواست بيشتر شدن و بيشتر داشتن، در خواست قدرت.
زایش و گایش
مزایده
زيستن در دشوارترين و بدترين شرايط مادیِ زندگی، در بی پولی های هميشگی و توان فرسا. به پدرم گفته ام اگر پول ندارد می تواند مرا بفروشد!
Die ganze Kunst der Liebe besteht in der Kontinuität, in der Fortsetzung des zweisamen Schicksals!
-
پیر خالو، مشتی یاخوت را از دوران عشق آباد می شناخت. سالهای ساربانی پیر خالو، مشتی یاخوت همراه برادرزنها و پسرهایش از قداره بندهای بنام عشق آ...
-
از خود ميپرسم كه اختراع «ناموس» همچون كوششي در دشمن ديدن و خواهنده خواستن ديگري به آنچه كه از آن من است نه آيا كوششي است زيركانه در افزودن ...
-
آرمان یونانی مرد قوی و زیبا: جابه جایی تصویرِ مردِ در حسرتِ زن با تصویرِ زنِ در حسرتِ مرد!